روایت میکنند که در زمانهای قدیم، مرد فقیری زندگی میکرد. او باغ سیب بزرگی داشت که روزگاری محصولی فراوان میآورد، اما اکنون چند سالی میشد که باغش خشکیده بود. شبی خواب دید که زیر یکی از درختانش، گنجی پنهان است. صبح که بیدار شد، با انگیزۀ یافتن گنج، شروع به کندن زمین نمود. اما هرچه پیشتر میرفت، ناامیدتر میشد. تنها یک درخت باقيمانده بود و او با ناامیدی خاک آن را نیز زیرورو کرد. اما خبری از گنج نبود.
صبح يک روز بهاری، او که در باغش خوابیده بود چشمانش را با بوی شکوفههای درختان سیب باز نمود. او از آنچه میدید، حیرتزده بود. درحقیقت او نادانسته با جابهجا کردن خاک، مواد لازم و هوای مورد نیاز را به ریشههای درختان رسانده بود و اکنون درختان باغ او دوباره شکوفه داده بودند!
در مورد ما ایماندارانِ به مسيح نیز، گناهان اعتراف نشده و عدم توبه از اين گناهان، باعث میگردند که ثمرۀ روحالقدس و ميوههای روحانی، بهخوبی در زندگی ما ديده نشوند و باغ زندگی روحانی ما، رو به خشکی برود. پس باید دست به کار شویم، و با توبه از گناهان دانسته و دست کشيدن از آنها، شرايط لازم را برای تنفس ریشههای ایمان مسيحیمان فراهم سازیم تا روح خدا ما را فرا بگيرد و ثمرات روحالقدس در زندگی ما ديده شوند. "اما ثمرۀ روح، محبت، شادی، آرامش، صبر، مهربانی، نيکويی، وفاداری، فروتنی و خويشتنداری است" (غلاطيان ۵: ۲۲ و ۲۳).