رادیو مژده

 

 

پخش زنده

 

رادیو مژده

 

رادیو مژده

 

 

پخش زنده

map

map

همين چند هفته پيش بود که در کلیسا اعلام شد که در طول یک هفته، از يکشنبۀ نخل تا یکشنبه عید قیام، در دعا و روزه باشیم. در اين يک هفته، به‌طور مرتب دعا و روزه و عشای ربانی داشتیم و سعی می‌کردیم حال و هوای چنین روزهایی را در عصر عیسی و رسولان او تجسم کنیم.

مدت‌ها پیش، دوستی مرا به دیدن تمرین کنسرتی دعوت کرد که خودش در آن می‌نواخت. نوازندگان، یک به یک آمدند و شروع به تمرین کردند. ابتدا نواهای زیبایی از هر ساز به گوش می‌رسید. اما هرچه تعداد نوازندگان بیشتر می‌شد، ترکیب صداها نامفهوم‌تر و موسیقی آنها گوشخراش‌تر می‌گشت، تا آن حد که تصمیم گرفتم سالن را ترک کنم.

یادم هست وقتی جوان بودم، برادرم برای ادامۀ تحصیل به اروپا رفت. تمام لحظات آن خداحافظی را بعد از سی و چند سال هنوز به یاد دارم. چقدر برایم دردناک و رنج‌آور بود! این مرا به یاد آخرین دیدار جسمانی مسیح با شاگردانش می‌اندازد.

در تماس‌هایی که با جوانان دارم، جوانانی که در ایران زندگی می‌کنند، اغلب می‌شنوم که از نداشتن آزادی می‌نالند. اما اکثراً منظورِشان آزادی سیاسی نیست، بلکه می‌خواهند آزاد باشند تا هر‌طور که می‌خواهند لباس بپوشند، آرایش کنند، تفریح کنند،

مریم از طریق یک دوست مشترک، به میلاد معرفی شده بود. اولین آشنایی آنها خیلی خوب بود، به‌طوری که میلاد می‌گفت، مریم آنقدر دوست‌داشتنی است که فکر نمی‌کند هیچ مردی نخواهد با او ازدواج کند.

دیشب برنامه‌ای را تماشا می‌کردم که در آن از یک طراح و دکوراتور، دعوت ­شد تا فضای داخلی آپارتمانی کوچک را به بهترین شکل ممکن دکور کند. در انتهای برنامه، صاحبخانه با وارد شدن به خانه‌اش و دیدن تغییرات عمده‌ای که توسط این دکوراتور در همان فضای کوچک قبلی انجام شده بود، دچار حیرت و شگفتی ­گردید. او نمی‌توانست باور ­کند که فضای کوچک و کسل‌کنندۀ خانه‌اش می‌تواند با مهارت و تخصص این دکوراتور، تا به این حد دلنشین و خوشایند شود.

حدود سه هزار سال پیش، وقتی حضرت سلیمان در مقام پادشاه قوم اسرائیل، معبد عظیم و پرشکوه اورشلیم را که بنا کرده بود، افتتاح می‌کرد، با دعایی صمیمانه از خدا خواست تا او کسانی را که از این معبد به‌سويش دعا می‌کنند، اجابت فرماید.

خبر جالبی که این روزها می‌خواندم، مربوط می‌شود به یک سرباز آمریکایی که در جنگ عراق، دو پا و دو دست خود را از دست داده، ولی به‌تازگی صاحب دو دست شده است، بله،

يکی از دانشمندان برجستۀ الهيات، جملۀ مشهوری دارد با این مضمون:

فیلم مستندی می‌دیدم دربارۀ دروکارانِ گندم در مزارع غرب. آنها با استفاده از برترین تکنولوژی‌های کشاورزی، کار خود را انجام می‌دادند.

تازه از سفر برگشته‌ام. با کسانی ملاقات داشتم که درد تنهایی داشتند. اگرچه افراد بسیاری دُور و برشان بودند، اما با این حال، احساس تنهایی می‌کردند.

در میان دوستانم، خانم جوانی را می‌شناسم که چند ماه پیش از نامزد خود جدا شد. آن مرد در اوائل برای او مزاحمت ایجاد می‌کرد، به‌طوری که پای پلیس به میان آمد. این خانم اکنون شب و روز در ترس به‌سر می‌برد که مبادا آن آقا درصدد انتقام برآید و او را به قتل برساند. به همین علت، زندگی او کاملاً مختل شده و قادر نیست وظایف شغلی و خانگی خود را انجام دهد. من خیلی سعی کردم که او را تشویق کنم که به خدا توکل کند و آیندۀ خود را به او بسپارد.

بالای صفحه