آن مسيحی که از بهر ما بنده شد
مُرد و برخاست و ما را رهاننده شد
کلام خدا دربارۀ عيسی مسيح و واقعيت مرگ و قيام او، چنين میفرمايد: "او بهخاطر گناهان ما تسليم مرگ گرديد و بهجهت پارسا شمرده شدنِ ما (عادل شدن ما)، از مردگان برخيزانيده شد." (انجيل مقدس، روميان فصل چهارم، آيۀ ۲۵)
عيد بزرگ قيام عيسی مسيح از مردگان، بر شما مبارک باشد
دوستداران شما در راديو مژده
پيغام اصلی انجيل، زنده شدن مسيح پس از مرگ او بر صليب میباشد. با قيام و برخاستن عيسی مسيح از مردگان، خدای پدر حقانيت مسيح و درستی پيام او را به اثبات رسانيد. اگر به واقعيت قيام مسيح ايمان نداشته باشيم، نمیتوانيم آنچه را که در مسيح يافت میشود دريافت نمايیم زيرا قيام مسيح از مردگان، پايه و اساس ايمان واقعی و نجاتبخش مسيحی است.
عيسای مسيح، برۀ بی عيب و بی نقص خدا، بر روی صليب قربانی شد تا بهای آزادی ما پرداخت شود و بازخريد شويم. اما مسيح، در قبر باقی نماند و مرگ بر او پيروزی نداشت. او در روز سوم، روحاً و جسماً از مردگان برخاست و زنده است.
آدم و حوا وقتی گناه کردند، چشمانشان به روی برهنگی خود گشوده شد و خود را با پوششی کاذب و نابجا که خودشان ساخته بودند، پوشانیدند! امروز، در این جمعۀ صلیب، عیسی، برۀ واقعی خدا، برهنگی روحانی ما را با قربانی خود میپوشاند.
عیسی مسیح، بر صلیب میخکوب گردید و با درد و رنج جان سپرد. اما او در روز سوم، روحاً و جسماً از میان مردگان قیام نمود و زنده شد. اکنون او که جریمۀ گناهان ما را پرداخته و زنده است، میتواند ما را بيامرزد و عادل و نيک محسوب نمايد.
يوحنای رسول، شاهد واقعۀ فجيع و بيرحمانۀ مصلوب شدن عيسی بود. او بهعنوان يک شاهد عینی، فکر میکرد که پایان ناخوشايندی را مشاهده میکند. اما در حقيقت این فقط آغاز ماجرا بود، آغاز خبر خوشِ رستگاری انسان از طريق کار تمام و کمال عيسی مسيح.
يوحنای رسول، شاهد وقايع مصلوب شدن و رستاخيز عيسی مسيح از مردگان بود. مسيح پس از رستاخيز، برای مدتی خود را زنده بر پیروانش ظاهر میکرد تا اينکه در مقابل چشمان آنان به آسمان صعود نمود. بعد، او روحالقدس را بر شاگردان و پيروانش فروريخت و آنها قدرت يافتند و خبر خوش نجات را در تمام دنیا اعلام مینمودند. آنها آنقدر از زنده شدن عيسی مطمئن بودند که در این راه از جان خود هم گذشتند.
عيسای مسيح، همانطور که به وسيلۀ انبياء پيشگويی شده بود و خودش نيز پيشاپيش به شاگردان اعلام نموده بود، بهخاطر ما انسانهای گناهکار بر صليب قربانی شد و مرد، اما پس از مرگ، روحاً و جسماً از مردگان برخاست و زنده است.
در کتاب عهد جديد و هر چهار انجيل، مطالب زيادی در بارۀ وقايع مرگ مسيح بر صليب و قيام و رستاخيز او از مردگان، ذکر شده است. راستی چرا مرگ و قيام مسيح، اينقدر حائز اهميت میباشد؟
عيسی مسيح، روز جمعه بر صليب مرد و در همان روز دفن گرديد. روز شنبه، قبر عيسی مهروموم شد و نگهبانانی برای محافظت از قبر گماشته شدند. اما، روز يکشنبه صبح خيلی زود، عيسی روحاً و جسماً از مردگان برخاست و خود را زنده بر دوستداران و شاگردانش ظاهر نمود.
قيام مسيح، هم ذات الهی او را ثابت مینمايد و هم اعتبار پيشگوييهای عهد عتيق را به ثبوت میرساند. به خاطر واقعيت قيام مسيح از مردگان، ايماندارانِ به مسيح میتوانند مطمئن باشند که در موقع بازگشت او، با بدنی جاودانی از مردگان برخواهند خاست و برای هميشه با خدا خواهند زيست.
چون قيام و برخاستن عيسی مسيح از مردگان، حقيقتی غير قابل انکار است، همۀ ايماندارانِ واقعی او نيز همانند او قيام خواهند کرد و برای هميشه در حضور خدا خوشبخت و سعادتمند خواهند زيست.
اگرچه، کفن عيسی که از پارچههای کتانی نوار مانند و آغشته به مواد مختلف تشکيل شده بود، سفت و محکم بر جسد او چسبيده بود و هرچند، سنگ بزرگ مهر و موم شدهای بر مقبرۀ عيسی قرار داشت و نگهبانان مقبره را نگهبانی میکردند، اما عيسی کفن و قبر را خالی گذاشت و از مردگان قيام نمود.