
بانوان عزیز، خدا را شکر میکنم که باز میتوانم بهوسيلۀ درسی ديگر در خدمتتان باشم. در طولِ دو درسِ قبل، دربارۀ شش مزیتْ در ارتباط با "رنج و سختی و درد کشیدن" با شما صحبت کردم که آنها از اینقرارند:
بانوان عزیز، در درس قبلی شرح دادم که "رنج و سختی" مزایایی نیز بههمراه دارد و در پیرامون چهار مزیت صحبت شد. خوب است قبل از اینکه به شرح مزایای دیگری بپردازم، دربارۀ چهار مزیتی که قبلاً شرح دادم، مرور سریعی داشته باشیم.
درود بر شما خواهران عزیز. در درس قبلی بيان نمودم که چقدر زندگی کردن در دنیا سختتر شده. خودخواهی و بیمحبتی غوغا میکند، وفاداری و فداکاری و بخششِ متقابل کمتر دیده میشود و خانوادهها در حال از هم پاشیده شدن هستند. جوانان بیشتری معتاد شده و به روابط جنسی خارج از ازدواج و حتی تنفروشی کشیده شدهاند.
عیسی مسیح به مردم اینگونه تعلیم داد: "گوش کنید: برزگری برای کاشتن بذر به صحرا رفت. وقتی مشغول پاشیدن بذر بود، مقداری از بذرها در راه افتاد و پرندگان آمده آنها را خوردند.بعضی از بذرها روی سنگلاخ، جایی که خاک کم بود افتاد و چون زمین عمقی نداشت، زود سبز شد. امّا وقتی خورشید بر آنها تابید، همه سوختند و چون ریشهای نداشتند، خشک شدند. مقداری از بذرها در میان خارها افتاد و خارها رشد کرده آنها را خفه کردند و جوانهها حاصلی نیاوردند. و بعضی از بذرها در داخل خاک خوب افتادند و سبز شده، رشد کردند و ثمر آوردند و حاصل آنها سی برابر، شصت برابر و صد برابر بود. و بعد، عیسی اضافه کرد: هرکه گوش شنوا دارد، بشنود." (انجیل مرقس ۴:۳-۹).
"با احساست زندگی کن! هرچه احساست به تو میگه، انجام بده! اصلاً هرچه دلت میخواد، بکن!" این طرز فکر یا فلسفۀ اکثر مردم دنیاست.